داستان غم‌انگیز پایان سوگندخانم

ادمین

داستان غم‌انگیز پایان سوگندخانم
از لباس برای عروسی تا هم‌آغوشی با خاک سرد…

این روایت دردناک، نه از کشور دیگر است نه از استانی دیگر که بخواهیم خیلی راحت و سرسری از آن بگذریم!

این داستان مربوط به یک جان‌باخته کرونایی در آمل است که یک کادر درمان آن را در صفحه اینستاگرام خود بارگزاری کرد…!

استوری تاثر برانگیز یکی از اعضای کادر درمان در ارتباط با فوت کودک ۱۳ ساله آملی

خیلی با خودم کلنجار رفتم که اینو استوری کنم یا نه …
امشب تو بیمارستان یه دختر ۱۳ ساله رو از دست دادیم …
سرشب داشتیم با مادرش صحبت میکردیم، میگفت عید کل بازار رو گشتن که واسه خانم مانتو پیدا کنن، هیچیو قبول نداشت …
رفته بودن عروسی ۲ هفته پیش!
داشت تعریف میکرد که چقدر
خوش گذشت…
رفت خونه که بخوابه ، با خبر فوت جگرگوشش بیدار شد…
نه پیر بود ! نه بیماری زمینه ای داشت!
نه هیچی دیگه… کووید بود…!!!

جالب تر از اون میدونین چی بود برام؟ همزمان با فعل و انفعال طبقه پایین ما داشتیم یه آقای ۷۰ ساله رو نجات میدادیم که MI( سکته وسیع قلبی ) کرده بود!
کلیه هاشم خیلی وقت بود جواب کرده بودن !
ریه هاشم آب آورده بود!
آقای ۷۰ ساله نجات پیدا کرد و الان با من چشم تو چشمِ…!!!
ولی دختر ۱۳ ساله امشب رو تو سرد خونه میخوابه …!
نمیگم هیچ جا نرید، نمیگم همه جا ماسک بزنید ، ولی حداقلش خودتونو گول نزنین !!!

کرونا را جدی بگیرید

Share This Article
Follow:
ورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است
Leave a Comment